جدول جو
جدول جو

معنی خام سوختگی - جستجوی لغت در جدول جو

خام سوختگی
(تَ / تِ)
حالت آن پختن یا برشتنی که برشته شده یا پخته شده را از بیرون سوزانده ولی در درون هنوز اثری نگذارده است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ / تِ)
سوختگی سطحی بدن را گویند که فقط بشره و مقداری سلول های پوستی دچار سوختگی شده باشد. (فرهنگ فارسی معین) ، نیم سوخته بودن. رجوع به نیم سوخته شود
لغت نامه دهخدا
(تَ / تِ)
مشوی یا مطبوخی که از درون خام و از بیرون بر اثر بسیار سوختن یا برشته شدن سوخته باشد
لغت نامه دهخدا
(بِ کِ هََ اُ دَ)
آن پختن یا برشته شدنی که چیز را از درون ناپخته و نابرشته و از بیرون بر اثر سوختگی سیاه کرده است. رجوع به خام سوز شدن شود
لغت نامه دهخدا
سوختگی سطحی بدن را گویند که فقط بشره و مقداری سلولهای پوستی دچار سوختگی شده باشد: سوختگی سطحی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وا سوختگی
تصویر وا سوختگی
سوختگی، سوزناکی
فرهنگ لغت هوشیار